و الله ان قطعتموا یمینی انی احامی ابدا عن دینی
به خدا قسم اگر دستان مرا قطع کنید من تا ابد از دینم حمایت می کنم.
این جمله زیبایی است که حضرت ابوالفضل علیه السلام در هنگام مبارزه در روز عاشورا بلند می خواند.
و هنوز پس از ۱۴ قرن صدای مردانه و رسای ایشان در گوش دل رهروان عاشورا طنین انداز است.
با خود می اندیشم این سرود عاشورایی عباس(ع) برای من چه پیامی به همراه دارد؟ و من چه دریافت هایی از آن می توانم داشته باشم؟ ابالفضل(ع) چه ویِژگی هایی داشت که من امروز در مسیر زندگی خودم به آن نیاز دارم؟ و چرا باید به ایشان تاسی نمایم؟ ایشان را به وفاداری، اطاعت، شجاعت، ادب، جوانمردی، رشادت و غیرت و… می شناسیم. با خود می گویم تو اگر بخواهی در مقام مقایسه، نسبت خود را به امام زمان (عج) ات با نسبت عباس(ع) به امام زمان اش بسنجی چه می یابی؟
عباس(ع) در تمامی صحنه های عاشورا حمایت از دین را و اطاعت از ولایت را ادامه داد. در آخرین لحظه های مبارزه که این جمله را فریاد می زد چه می اندیشید؟ اگر دستانم قطع شود بازهم حمایت از دینم را ترک نخواهم کرد.
از خود می پرسم دستان من چه کاری برایم انجام می دهند؟ من با دستانم چه کارهایی انجام می دهم؟ چه کارهایی را بدون آن نمی توانم انجام دهم؟ من اگر در دستانم پول کافی نداشته باشم، انفاق را فراموش می کنم، اگر قلم نباشد نوشتن را کنار می گذارم، اگر وسیله ای نداشته باشم اقدامی نمی کنم، اگر سلاحی نداشته باشم دست از مبارزه می کشم، دستان من وسیله می خواهند، ابزار می خواهند تا من کاری بکنم، تا اقدامی بکنم.
از خودم خجالت می کشم که چرا اگر دستانم خالی باشد دست از حمایت دینم بر می کشم و صحنه را خالی می کنم. و این است فاصله من تا عباس(ع). او بدون دست، حامی است و من به خاطر خالی بودن دستانم فراری و توجیه گر. یا اباالفضل(ع)، به من بیاموز چگونه از دستانم برای حمایت دینم استفاده کنم؟
یا اباالفضل
شیخ بهائی در یکی از سفرهای خود، با یکی از علمای اهل تسنّن ملاقات نمود، و خود را در مقابل او، در ظاهر شافعی وانمود کرد. آن دانشمند اهل سنّت که از علمای شافعی بود، وقتی که دانست شیخ بهائی، شافعی است، و از مرکز تشیّع (ایران) آمده به او گفت: آیا شیعه برای اثبات مطلوب و ادعای خود، شاهد و دلیل دارد؟
ادامه مطلب ...خداوند عزوجل در شب معراج اهل دنیا را به رسول خود با 20 مشخصه معرفی کرد :
- پر خور
- پر خنده
- پر خواب
- پر غضب
- کم راضی و خرسند میشود
- از کسی که به حقش بدی کرده است عذر خواهی نمیکند
- اگر کسی از او عذرخواهی کند نمی پذیرد
- هنگام عبادت کسل و هنگام معصیت شجاع و قهرمان است
- در حالیکه مرگش نزدیک است او آرزوهای دور و دراز دارد و خود را محاسبه نمیکند
- کم نفع میرسانند
- سخن فراوان میگوید
- خوف او از مقام الهی اندک است
- هنگام رسیدن به طعام بسیار شادمان می شوند
- اهل دنیا نه هنگام آسایش شکر میکنند و نه در بلا صابرند
- کارهای بسیار مردم در نظر آنان اندک است
- خود را به چیزی که انجام نداده اند می ستایند
- چیزی را ادعا میکنند که در وجودشان نیست-
از آرزوهایشان سخن میگویند و همواره بدی های مردم را بازگو میکنند و خوبیهایشان را مخفی میدارند
زندگینامه :
در راس طبیعت پاک و سالم حجاز و در زیر آسمان زیبا و پر ستاره ی مکه ، کهن
ترین معبد جاوادنه ی توحید ، تقوا و آزادی و ازادگی در خانه و خانواده ای
فرهنگ ساز و تحول خواه نو اندیش و بیگانه با جهل و جنون و ناسازگار با
آداب و رسوم خرافی و به دور از آفت واسپگرایی و دنباله روی جامعه و روزگار
خویش ، دختری زیبا چهره و سپید بخت دیده به جهان گشود . پس از ولادت این
دخت ارجمند ، خاندان دگر اندیش و دگر باور و دگر آئین و دگرخواه او برخلاف
رسم سیاه و منحط زمانه – که مژده ی ولادت فرزند دختر را بر نمی تافت –
قدوم وی را خیر مقدم گفتند بزم جشن و سرور و شادمانی خانوادگی آرستند و
ضمن تبریک ولادت او به پدر و مادرش « خویلد » و « فاطمه » در همان مراسم
نام نورسیده خاندان خویش را « خدیجه » به مفهوم بریده و گسسته و بیگانه از
ناپسندی ها و نازیبایی ها و نارواها برگزیدند .
تو در آستانه تنهایی، راز «تولید» را برایم گشودی
و به شیخ قونیه،
که با چراغ در جست و جوی «انسان» بود
آموختی که انسان ساختنی است.
و آموختی تا در باغ دستهایش
رویش جوانه ها را انتظار بکشد.
امام صادق(ع)ازیکی از شیعیان،به نام سلیمان پرسید:
جوانمرد کیست؟
عرض کرد:فدایت شوم،جوان مرد به نظر ماهمان جوان است.
مردم در دنیـــــــــــــــا
با امــــــــــــــوال
سرو کار دارند
و در آخــــــــــــــــرت
با اعمــــــــــــــــال!
یکی از مهمترین وظایف انسان قبل از کنترل و مراقبت دیگران کنترل و مراقبت از خودش است. زیرا پیوسته خطرات زیادی دین و دنیا و اخلاق انسانی را تهدید می کند.
امام علی (ع) می فرمایند انسانها در سه حالت تغییر می کنند:
۱- نزدیکی به حاکمان و مسئولین
۲- مسئولیت و ریاست
۳- پولدلر شدن و ثروتمندی بعد از نداری و تنگدستی.
کسی که در این سه حالت تغییر نکند دارای عقل استوار اخلاق صحیح و مدیریتی موفق است.
در اصطلاحات قرآنی، آن چیزی که نقطه مقابل این غفلت است، تقواست. تقوا، یعنی به هوش بودن و دایم مراقب خود بدون. اگر آدم غافل، دهها گناه از او سر میزند و اصلاًَ حس نمیکند که گناه کرده است؛ آدم متقی، درست نقطه مقابل اوست. اندگ گناهی هم که میکند، فوراً متذکر میشود که گناه کرده است و به فکر جبران میافتد. «انّ الّذی اتّقوا اذا مسّهم طائف من الشّیطان تذکّروا». به مجرد اینکه شیطان از کنارش عبور میکند و باد شیطان به او میخورد، فوراً حس میکند که شیطانزده شده و دچار اشتباه و غفلت گردیده است؛ «تذکّروا»: به یاد میافتد. «فاذا هم مبصرون»: چنین آدمی، چشمش باز است.
عزیزان من، برادران و خواهران! هر کسی هستید، ملتفت باشید. این خطاب، فقط به یک عده مردم خاص نیست که بگوییم مثلاً افراد کماطلاع، کمسواد و یا جوان و کم سن، به آن توجه کنند. نخیر، همه باید ملتفت باشند. علماء، دانشمندان، برجستگان، شخصیتها، بزرگان، کوچکان، پولداران، فقیران، همه باید ملتفت باشند که حداقل گاهی غفلت گریبان آنها را میگیرد؛ غافل میشوند. اصلاً گناه از آنها سر میزند و ملتفت نمیشوند که گناه انجام میدهند. چیز خیلی بزرگی است.
این گناهی که من و شما انجام میدهیم، ملتفت نمیشویم. چون ندانستیم که گناه کردیم، از آن گناه توبه و استغفار هم نمیکنیم. بعد روز قیامت که میشود، چشم ما که باز شد، آن وقت میبینیم، عجب چیزهایی در نامه اعمال ماست. انسان تعجب میکند، کی من این کارها را انجام دادم؛ اصلاً یادش نیست. این، گناه غفلت و اشکال آن است. پس، یک مانع استغفار، عبارت از غفلت است. 1